معنی فارسی reeden
B1منطقهای که به خاطر وجود نی و گیاهان مشابه مشخص میشود.
An area characterized by dense growth of reeds.
- OTHER
example
معنی(example):
منطقه نیزار پر از گیاهان بود.
مثال:
The reeden area was dense with plants.
معنی(example):
ما در صبح از میان مزارع نیزار عبور کردیم.
مثال:
We walked through the reeden fields in the morning.
معنی فارسی کلمه reeden
:
منطقهای که به خاطر وجود نی و گیاهان مشابه مشخص میشود.