معنی فارسی reekingly

B1

به طور شدید و ناخوشایند، با بوی بسیار بد.

In a manner that is extremely foul-smelling.

example
معنی(example):

او پس از یک روز طولانی در محل کار با بوی بدی وارد شد.

مثال:

He walked in reekingly after the long day at work.

معنی(example):

اتاق مملو از غذاهای به شدت فاسد بود.

مثال:

The room was filled with reekingly rotten food.

معنی فارسی کلمه reekingly

: معنی reekingly به فارسی

به طور شدید و ناخوشایند، با بوی بسیار بد.