معنی فارسی reelingly

B1

به‌طور گیج کننده، حالتی که در آن فرد احساس سردرگمی یا عدم تعادل می‌کند.

In a way that makes someone feel dizzy or confused.

example
معنی(example):

او بعد از تمام شدن سواری به طرز گیج‌کننده‌ای دور شد.

مثال:

He spun around reelingly after the ride ended.

معنی(example):

خبر به طرز گیج‌کننده‌ای به او برخورد و او را در شوک گذاشت.

مثال:

The news hit her reelingly, leaving her in shock.

معنی فارسی کلمه reelingly

: معنی reelingly به فارسی

به‌طور گیج کننده، حالتی که در آن فرد احساس سردرگمی یا عدم تعادل می‌کند.