معنی فارسی reencountering

B1

دوباره مواجه و برخورد با چیزی که قبلاً تجربه شده است.

The act of meeting someone again or remembering past experiences.

example
معنی(example):

آنها در طول درمان به تجربه‌های گذشته خود دوباره برخورد می‌کنند.

مثال:

They are reencountering their past experiences during therapy.

معنی(example):

دوباره برخورد با خاطرات قدیمی می‌تواند هم خوشایند و هم دردناک باشد.

مثال:

Reencountering old memories can be both joyful and painful.

معنی فارسی کلمه reencountering

: معنی reencountering به فارسی

دوباره مواجه و برخورد با چیزی که قبلاً تجربه شده است.