معنی فارسی reenslavement
B1فرآیند یا عمل برده کردن دوباره افراد، به ویژه پس از آزادی آنها.
The act of enslaving someone again after they have been freed.
- NOUN
example
معنی(example):
دوباره به بردگی کشیدن یک پیامد تراژیک از فروپاشی اجتماعی است.
مثال:
Reenslavement is a tragic consequence of societal breakdown.
معنی(example):
خطرات دوباره به بردگی کشیدن در جلسه مورد بحث قرار گرفت.
مثال:
The dangers of reenslavement were discussed in the meeting.
معنی فارسی کلمه reenslavement
:
فرآیند یا عمل برده کردن دوباره افراد، به ویژه پس از آزادی آنها.