معنی فارسی reerecting

B1

عمل دوباره برپا کردن چیزی، ساختن مجدد یک سازه.

The action of erecting something again.

example
معنی(example):

آنها در حال دوباره برپا کردن انبار قدیمی هستند که آسیب دیده بود.

مثال:

They are reerecting the old barn that was damaged.

معنی(example):

دوباره برپا کردن تابلو به کمک جامعه نیاز دارد.

مثال:

Reerecting the sign will require help from the community.

معنی فارسی کلمه reerecting

: معنی reerecting به فارسی

عمل دوباره برپا کردن چیزی، ساختن مجدد یک سازه.