معنی فارسی reesle

B1

دوباره تنظیم کردن یک ارائه یا گزارش.

To reorganize or reformat a presentation or report.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت ارائه‌اش را دوباره تنظیم کند تا وضوح بیشتری داشته باشد.

مثال:

She decided to reesle her presentation for better clarity.

معنی(example):

بعد از بازخورد، او مجبور شد کل گزارش را دوباره تنظیم کند.

مثال:

After feedback, he had to reesle the entire report.

معنی فارسی کلمه reesle

: معنی reesle به فارسی

دوباره تنظیم کردن یک ارائه یا گزارش.