معنی فارسی reffelt

B1

به حالت قبلی خود برگرداندن، بهبود عملکرد پس از عیب‌یابی.

To return to a previous state; to recover functionality.

example
معنی(example):

فکر می‌کردم خراب شده است، اما به خوبی دوباره کار کرد.

مثال:

I thought it was broken, but it reffelt just fine.

معنی(example):

دستگاه پس از نگهداری بهتر از آنچه انتظار می‌رفت، کار کرد.

مثال:

The machine reffelt better than expected after the maintenance.

معنی فارسی کلمه reffelt

: معنی reffelt به فارسی

به حالت قبلی خود برگرداندن، بهبود عملکرد پس از عیب‌یابی.