معنی فارسی refinedly
B1به طرز مؤدبانه و با نرمی بیان کردن یا رفتار کردن.
In a manner that is elegant and well-mannered.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به شکل مؤدبانه صحبت میکند و تحصیلاتش را نشان میدهد.
مثال:
She speaks refinedly, showing her education.
معنی(example):
این غذا به شیوهای مؤدبانه سرو شد و به جزئیات توجه شده بود.
مثال:
The dish was served refinedly, with attention to detail.
معنی فارسی کلمه refinedly
:
به طرز مؤدبانه و با نرمی بیان کردن یا رفتار کردن.