معنی فارسی reflected glory
B2شکوه بازتابی، موفقیت یا شهرت کسی که به خاطر دستاوردهای دیگران احساس خوبی میکند و به نوعی از این موفقیت بهرهبرداری میکند.
Fame or prestige received through the achievements of someone else.
- NOUN
example
معنی(example):
او بعد از اینکه او جایزه را برد، در شکوه بازتابی او غرق شد.
مثال:
She basked in his reflected glory after he won the award.
معنی(example):
ورزشکار از شکوه بازتابی موفقیت تیم لذت برد.
مثال:
The athlete enjoyed the reflected glory of the team's success.
معنی فارسی کلمه reflected glory
:
شکوه بازتابی، موفقیت یا شهرت کسی که به خاطر دستاوردهای دیگران احساس خوبی میکند و به نوعی از این موفقیت بهرهبرداری میکند.