معنی فارسی refluent
B1به معنای دوباره مسلط شدن به یک زبان یا مهارت پس از یک دوره عدم استفاده.
Regaining language fluency after a hiatus or period of inactivity.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Flowing back.
example
معنی(example):
بعد از تمرینهای زیاد، او دوباره به زبان فرانسوی تسلط یافت.
مثال:
After much practice, she became refluent in French.
معنی(example):
به تسلط دوباره، به معنای بازگرداندن تسلط به یک زبان پس از دورهای از عدم استفاده از آن است.
مثال:
To be refluent means to regain fluency in a language after a period of not using it.
معنی فارسی کلمه refluent
:
به معنای دوباره مسلط شدن به یک زبان یا مهارت پس از یک دوره عدم استفاده.