معنی فارسی reformat
B1تغییر شکل یا سازماندهی دوباره یک چیز، اغلب اشاره به دادهها یا دستگاهها دارد.
To change the format or layout of something, often referring to data or devices.
- verb
verb
معنی(verb):
To format anew or again, generally erasing a previous format.
مثال:
Let's reformat that text to make it easier to read.
example
معنی(example):
شما باید هارد دیسک را قبل از نصب نرمافزار فرمت مجدد کنید.
مثال:
You need to reformat the hard drive before installing the software.
معنی(example):
برای حل مشکلات، او تصمیم به فرمت مجدد کامپیوترش گرفت.
مثال:
To fix the issues, he decided to reformat his computer.
معنی فارسی کلمه reformat
:
تغییر شکل یا سازماندهی دوباره یک چیز، اغلب اشاره به دادهها یا دستگاهها دارد.