معنی فارسی reformulate

B1

دوباره فرموله کردن، بازنویسی یا تغییر ساختار یک متن یا ایده به گونه‌ای که مفهوم آن حفظ شود.

To express something differently, typically in order to clarify or improve it.

verb
معنی(verb):

To formulate again or differently.

مثال:

Some soft drinks have been reformulated to include less sugar.

example
معنی(example):

معلم از ما خواست تا انشای خود را دوباره فرموله کنیم.

مثال:

The teacher asked us to reformulate our essay.

معنی(example):

آنها نیاز داشتند تا استراتژی را بعد از شکست پروژه دوباره فرموله کنند.

مثال:

They needed to reformulate the strategy after the project's failure.

معنی فارسی کلمه reformulate

: معنی reformulate به فارسی

دوباره فرموله کردن، بازنویسی یا تغییر ساختار یک متن یا ایده به گونه‌ای که مفهوم آن حفظ شود.