معنی فارسی reframing
B1بازنگری نوعی روش تفکر است که در آن یک وضعیت یا فکر منفی را به شیوه‌ای مثبت‌تر یا مفهومی متفاوت نزدیک می‌کنیم.
The act of changing the way you think about something in order to improve or change your perception of it.
- verb
- noun
To frame again.
The woman in the shop was reframing a painting.
To redescribe, from a different perspective; to relabel.
The military reframed tedium as duty.
Framing anew or again.
بازنگری یک فکر منفی می‌تواند به بهبود حال شما کمک کند.
Reframing a negative thought can help improve your mood.
او تمرین می‌کرد که تجربیاتش را دوباره فرموله کند تا آن‌ها را مثبت‌تر ببیند.
She practiced reframing her experiences to see them more positively.
معنی فارسی کلمه reframing
:
بازنگری نوعی روش تفکر است که در آن یک وضعیت یا فکر منفی را به شیوه‌ای مثبت‌تر یا مفهومی متفاوت نزدیک می‌کنیم.
