معنی فارسی refuging

B1

عمل پناه گرفتن یا یافتن به مکانی امن.

The act of taking shelter or finding a safe place.

example
معنی(example):

پناه گرفتن در حین بحران برای ایمنی آنها ضروری بود.

مثال:

Refuging during the crisis was essential for their safety.

معنی(example):

جامعه بر پناه دادن به نیازمندان تمرکز کرد.

مثال:

The community focused on refuging those in need.

معنی فارسی کلمه refuging

: معنی refuging به فارسی

عمل پناه گرفتن یا یافتن به مکانی امن.