معنی فارسی regainable

B2

چیزی که می‌توان آن را دوباره به دست آورد یا برگرداند.

Capable of being regained; able to be recovered.

example
معنی(example):

اسناد گمشده هنوز قابل بازیابی هستند اگر به زودی پیدا شوند.

مثال:

The lost documents are still regainable if found soon.

معنی(example):

با تلاش، برخی جنبه‌های پروژه قابل بازیابی هستند.

مثال:

With effort, some aspects of the project are regainable.

معنی فارسی کلمه regainable

: معنی regainable به فارسی

چیزی که می‌توان آن را دوباره به دست آورد یا برگرداند.