معنی فارسی regambled
B1گذشته فعل دوباره قمار کردن، بیانگر عمل انجام شده در گذشته.
The past tense of regamble, indicating the action had been done previously.
- VERB
example
معنی(example):
او پولی که در پوکر برنده شده بود را دوباره قمار کرده بود.
مثال:
She had regambled the money she had won at poker.
معنی(example):
تیم منابع خود را بر یک شرط پرخطر دوباره قمار کرد.
مثال:
The team regambled their funds on a risky bet.
معنی فارسی کلمه regambled
:
گذشته فعل دوباره قمار کردن، بیانگر عمل انجام شده در گذشته.