معنی فارسی regeneratrix
B1بازساز، زنی که در نقش بازگشت و احیای منابع طبیعی فعالیت میکند.
A female figure associated with regeneration and restoration in nature.
- NOUN
example
معنی(example):
بازساز جنگل به طور خستگیناپذیری برای ترمیم سلامت آن کار کرد.
مثال:
The regeneratrix of the forest worked tirelessly to restore its health.
معنی(example):
به عنوان یک بازساز، او به خاطر حکمت و راهنماییاش به شدت مورد احترام قرار گرفت.
مثال:
As a regeneratrix, she was revered for her wisdom and guidance.
معنی فارسی کلمه regeneratrix
:
بازساز، زنی که در نقش بازگشت و احیای منابع طبیعی فعالیت میکند.