معنی فارسی reglorified

B2

زمانی که چیزی به شکلی بزرگ یا برجسته‌تر از آنچه که هست ارائه می‌شود.

Past tense of reglory; something that has been glorified.

example
معنی(example):

این داستان ساده کهن به مرور زمان جلال گرفته است.

مثال:

The once simple story became reglorified over time.

معنی(example):

نسخه جلال یافته رویدادها توجه همگان را جلب کرد.

مثال:

The reglorified version of events captured everyone's attention.

معنی فارسی کلمه reglorified

: معنی reglorified به فارسی

زمانی که چیزی به شکلی بزرگ یا برجسته‌تر از آنچه که هست ارائه می‌شود.