معنی فارسی regularities
B2نظام‌مندی‌ها به الگوهای مشخص و قابل پیش‌بینی در مجموعه‌ای از داده‌ها یا رفتارها اطلاق می‌شود.
Patterns or consistencies that are observed in data or behavior.
- noun
noun
معنی(noun):
The condition or quality of being regular
مثال:
I have been watching that show with regularity.
معنی(noun):
A particular regular occurrence
example
معنی(example):
نظام‌مندی‌های موجود در داده‌ها بینش‌های مهمی ارائه می‌دهند.
مثال:
The regularities in the data provide important insights.
معنی(example):
محققان به دنبال نظام‌مندی‌ها در رفتار انسان هستند.
مثال:
Researchers look for regularities in human behavior.
معنی فارسی کلمه regularities
:
نظام‌مندی‌ها به الگوهای مشخص و قابل پیش‌بینی در مجموعه‌ای از داده‌ها یا رفتارها اطلاق می‌شود.
