معنی فارسی rehanged
B1دوباره آویزان کردن، عمل آویزان کردن یک شی دوباره در موقعیتی جدید.
To hang something again in a different location or after adjusting it.
- VERB
example
معنی(example):
تابلو بعد از تمیز شدن دوباره آویزان شد.
مثال:
The painting was rehanged after being cleaned.
معنی(example):
آنها علامت را برای دید بهتر بالاتر دوباره آویزان کردند.
مثال:
They rehanged the sign higher for better visibility.
معنی فارسی کلمه rehanged
:
دوباره آویزان کردن، عمل آویزان کردن یک شی دوباره در موقعیتی جدید.