معنی فارسی rehardened
B1فلز یا مادهای که دوباره سخت شده است، نشاندهنده تغییرات در ساختار آن.
A state of a material that has regained its hardness after being soft.
- VERB
example
معنی(example):
فلز دوباره سخت شده قویتر از قبل بود.
مثال:
The rehardened metal was stronger than before.
معنی(example):
پس از پردازش، سطح دوباره سخت شده دوام بهتری نشان داد.
مثال:
After being processed, the rehardened surface showed improved durability.
معنی فارسی کلمه rehardened
:
فلز یا مادهای که دوباره سخت شده است، نشاندهنده تغییرات در ساختار آن.