معنی فارسی reheeled

B1

کفش‌هایی که پاشنه‌های آنها تعویض شده است.

Refers to shoes that have had their heels replaced or repaired.

verb
معنی(verb):

To fit (a shoe, stocking, etc.) with a replacement heel.

example
معنی(example):

کفش‌های او هفته گذشته پاشنه‌اش تعویض شد.

مثال:

Her shoes were reheeled last week.

معنی(example):

پس از تعویض پاشنه، آنها به مراتب بهتر به نظر می‌رسیدند.

مثال:

Once reheeled, they looked much better.

معنی فارسی کلمه reheeled

: معنی reheeled به فارسی

کفش‌هایی که پاشنه‌های آنها تعویض شده است.