معنی فارسی rehomed

B1

جا به جا شده، اشاره به حالتی دارد که یک موجود زنده یا شیء به مکان یا خانه جدیدی منتقل شده است.

Having been given a new home.

verb
معنی(verb):

To find a new home for (especially a pet).

مثال:

The cat recovered after treatment by a vet and has now been rehomed.

معنی(verb):

To find a new family for (one or more adopted children) without using official adoption agencies.

example
معنی(example):

سگ پس از مدتی در پناهگاه به طور موفقیت‌آمیز جا به جا شد.

مثال:

The dog was successfully rehomed after being in the shelter.

معنی(example):

هنگامی که گربه جا به جا شد، به راحتی به محیط جدیدش عادت کرد.

مثال:

Once the cat was rehoned, it adjusted well to its new surroundings.

معنی فارسی کلمه rehomed

: معنی rehomed به فارسی

جا به جا شده، اشاره به حالتی دارد که یک موجود زنده یا شیء به مکان یا خانه جدیدی منتقل شده است.