معنی فارسی rehouse
B1دوباره خانه دار کردن، معمولاً در زمینه خانه های جدید برای افرادی که بیخانمان شدهاند.
To provide new housing for people who have lost their homes.
- verb
verb
معنی(verb):
To give a new house to; to relocate someone to a new house.
معنی(verb):
To store in a new location.
مثال:
The existing collection of paintings will be rehoused in the new gallery.
example
معنی(example):
این سازمان به خانوادههای بیخانمان کمک میکند تا دوباره خانهدار شوند.
مثال:
The organization helps to rehouse displaced families.
معنی(example):
دولت برنامه دارد تا کسانی که تحت تأثیر فاجعه قرار گرفتند را دوباره خانهدار کند.
مثال:
The government plans to rehouse those affected by the disaster.
معنی فارسی کلمه rehouse
:
دوباره خانه دار کردن، معمولاً در زمینه خانه های جدید برای افرادی که بیخانمان شدهاند.