معنی فارسی reimagining

B1

دوباره تصور کردن یا تخیل جدید در مورد چیزی، به ویژه برای بهبود یا نوآوری.

To imagine again or in a different way, especially for improvement or innovation.

verb
معنی(verb):

To imagine or conceive something in a new way

مثال:

The classic TV series is completely reimagined in the new version.

noun
معنی(noun):

A remake (of a dramatic work)

example
معنی(example):

این هنرمند داستان‌های کلاسیک پریان را در کتاب جدیدش دوباره تصور می‌کند.

مثال:

The artist is reimagining classic fairy tales in her new book.

معنی(example):

ما رویکرد خود را به آموزش دوباره تصور می‌کنیم.

مثال:

We are reimagining our approach to education.

معنی فارسی کلمه reimagining

: معنی reimagining به فارسی

دوباره تصور کردن یا تخیل جدید در مورد چیزی، به ویژه برای بهبود یا نوآوری.