معنی فارسی reimbursements

B2

پول یا هزینه‌ای که به کسی برمی‌گردد به عنوان بازپرداخت.

Money that is paid back to someone for expenses they have incurred.

noun
معنی(noun):

The act of compensating someone for an expense.

example
معنی(example):

بازپرداخت هزینه‌های سفر به سرعت پردازش شد.

مثال:

The reimbursements for travel were processed quickly.

معنی(example):

او هزینه‌های خود را برای بازپرداخت کنفرانس ارائه داد.

مثال:

He submitted his reimbursements for the conference expenses.

معنی فارسی کلمه reimbursements

: معنی reimbursements به فارسی

پول یا هزینه‌ای که به کسی برمی‌گردد به عنوان بازپرداخت.