معنی فارسی reindict

B1

دوباره متهم کردن شخص در یک محاکمه یا پروسه قانونی.

To formally charge someone again in a court of law.

example
معنی(example):

هیأت منصفه تصمیم گرفت مظنون را به دلیل شواهد جدید دوباره متهم کند.

مثال:

The grand jury decided to reindict the suspect for new evidence.

معنی(example):

پس از تجدیدنظر، پرونده دوباره به دادگاه فرستاده شد تا متهم دوباره محاکمه شود.

مثال:

After the appeal, the case was sent back to the court to reindict the defendant.

معنی فارسی کلمه reindict

: معنی reindict به فارسی

دوباره متهم کردن شخص در یک محاکمه یا پروسه قانونی.