معنی فارسی reinfused
B1چیزی که دوباره به یک شکل یا حالت خاص برگردانده شود.
Having been infused again into a system.
- VERB
example
معنی(example):
خون دوباره تزریق شده به بیمار کمک کرد تا سریعتر بهبود یابد.
مثال:
The reinfused blood helped the patient recover quickly.
معنی(example):
خاک پس از خشکسالی با آب دوباره آبیاری شد.
مثال:
The soil was reinfused with water after the drought.
معنی فارسی کلمه reinfused
:
چیزی که دوباره به یک شکل یا حالت خاص برگردانده شود.