معنی فارسی reinhabit

B2

دوباره ساکن شدن در یک مکان بعد از یک دوره غیبت.

To inhabit or live in a place again after having left it.

verb
معنی(verb):

To inhabit again (after living elsewhere)

example
معنی(example):

حیوانات می توانند مناطقی را که قبلاً غیرقابل سکونت بوده اند، دوباره ساکن شوند.

مثال:

Animals can reinhabit areas that were previously uninhabitable.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که به روستای متروکه دوباره ساکن شوند.

مثال:

They decided to reinhabit the abandoned village.

معنی فارسی کلمه reinhabit

: معنی reinhabit به فارسی

دوباره ساکن شدن در یک مکان بعد از یک دوره غیبت.