معنی فارسی reinscribed

B1

به‌روزرسانی یا دوباره ثبت شده اطلاعات یا یادداشت‌ها.

Having been written or engraved again.

example
معنی(example):

این یادبود دوباره برای بزرگداشت سالگرد نوشته شد.

مثال:

The monument was reinscribed to commemorate the anniversary.

معنی(example):

تمام سوابق دوباره نوشته شدند تا دقت تضمین شود.

مثال:

All the records were reinscribed to ensure accuracy.

معنی فارسی کلمه reinscribed

: معنی reinscribed به فارسی

به‌روزرسانی یا دوباره ثبت شده اطلاعات یا یادداشت‌ها.