معنی فارسی reinsertion

B1

عمل دوباره قرار دادن چیزی، معمولاً در یک مکان مشخص.

The action of placing something back into its original position.

example
معنی(example):

دوباره قرار دادن صفحه گم‌شده بسیار حیاتی بود.

مثال:

The reinsertion of the missing page was crucial.

معنی(example):

دوباره قرار دادن داده‌ها برای دقت ضروری بود.

مثال:

Reinsertion of the data was necessary for accuracy.

معنی فارسی کلمه reinsertion

: معنی reinsertion به فارسی

عمل دوباره قرار دادن چیزی، معمولاً در یک مکان مشخص.