معنی فارسی reintegration
B2بازگشت به روند قبلی، به ویژه در مورد افراد به جامعه یا گروهی که به آن تعلق داشتند.
The act of restoring someone or something to a state of being integrated again into a group or society.
- noun
noun
معنی(noun):
The process of reintegrating.
example
معنی(example):
این برنامه بر بازگشت جانبازان به زندگی غیرنظامی متمرکز است.
مثال:
The program focuses on the reintegration of veterans into civilian life.
معنی(example):
بازگشت به جامعه برای مشارکت موفقیت‌آمیز ضروری است.
مثال:
Reintegration is crucial for successful community involvement.
معنی فارسی کلمه reintegration
:
بازگشت به روند قبلی، به ویژه در مورد افراد به جامعه یا گروهی که به آن تعلق داشتند.
