معنی فارسی reinventor
B2دوبارهابداعکننده، کسی که به طور قابل توجهی چیز جدیدی را ایجاد یا بهبود میبخشد.
A person who makes significant changes or improvements, often in creative fields.
- NOUN
example
معنی(example):
استیو جاobs به عنوان یک دوبارهابداعکننده در صنعت فناوری شناخته میشد.
مثال:
Steve Jobs was known as a reinventor in the tech industry.
معنی(example):
به عنوان یک دوبارهابداعکننده، او طرز تفکر ما را درباره آموزش تغییر داد.
مثال:
As a reinventor, she changed the way we think about education.
معنی فارسی کلمه reinventor
:
دوبارهابداعکننده، کسی که به طور قابل توجهی چیز جدیدی را ایجاد یا بهبود میبخشد.