معنی فارسی reinvigorate

B2

دوباره زنده کردن یا تقویت کردن یک چیز، به ویژه انرژی یا انگیزه.

To give new energy or strength to something.

verb
معنی(verb):

To give new life, energy or strength to someone or something; to revitalize

example
معنی(example):

یک شب خوب خواب می‌تواند ذهن شما را دوباره زنده کند.

مثال:

A good night's sleep can reinvigorate your mind.

معنی(example):

استراتژی جدید کمک کرد تا تیم دوباره تقویت شود.

مثال:

The new strategy helped to reinvigorate the team.

معنی فارسی کلمه reinvigorate

: معنی reinvigorate به فارسی

دوباره زنده کردن یا تقویت کردن یک چیز، به ویژه انرژی یا انگیزه.