معنی فارسی rejectable

B1

چیزی که می‌توان آن را رد کرد.

Capable of being rejected or disapproved.

example
معنی(example):

پیشنهاد از سوی کمیته غیرقابل قبول در نظر گرفته شد.

مثال:

The proposal was considered rejectable by the committee.

معنی(example):

او فکر کرد که این ایده غیرقابل قبول است و تصمیم گرفت گزینه‌های دیگری را پیشنهاد دهد.

مثال:

She found the idea to be rejectable and decided to suggest alternatives.

معنی فارسی کلمه rejectable

: معنی rejectable به فارسی

چیزی که می‌توان آن را رد کرد.