معنی فارسی rejuvenates

B1

احیا کردن، زندگی دوباره بخشیدن، باعث جوان‌تر یا شاداب‌تر شدن فرد یا چیزی بودن.

To make someone or something look or feel younger, fresher, or more lively.

verb
معنی(verb):

To render young again.

example
معنی(example):

کرم جدید پوست من را احیا می‌کند.

مثال:

The new cream rejuvenates my skin.

معنی(example):

او معتقد است که گذراندن وقت در طبیعت روح را احیا می‌کند.

مثال:

She believes that spending time in nature rejuvenates the spirit.

معنی فارسی کلمه rejuvenates

: معنی rejuvenates به فارسی

احیا کردن، زندگی دوباره بخشیدن، باعث جوان‌تر یا شاداب‌تر شدن فرد یا چیزی بودن.