معنی فارسی related/?
B1مربوط، به معنی داشتن ارتباط یا پیوند با چیزی دیگر.
Connected by reason of an established or discovered relationship.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موضوعات مطرح شده به پروژه آینده ما مربوط بود.
مثال:
The topics discussed were related to our upcoming project.
معنی(example):
او کتابی پیدا کرد که به تحقیق او مربوط است.
مثال:
She found a book that is related to her research.
معنی فارسی کلمه related/?
:مربوط، به معنی داشتن ارتباط یا پیوند با چیزی دیگر.