معنی فارسی relative to

B1

عبارتی است که به مقایسه دو چیز یا مفهوم با یکدیگر اشاره می‌کند.

In relation to; in comparison with something else.

example
معنی(example):

قیمت خانه نسبت به اندازه‌اش بالا است.

مثال:

The price of the house is high relative to its size.

معنی(example):

عملکرد او نسبت به تجربه‌اش قابل توجه بود.

مثال:

Her performance was impressive relative to her experience.

معنی فارسی کلمه relative to

: معنی relative to به فارسی

عبارتی است که به مقایسه دو چیز یا مفهوم با یکدیگر اشاره می‌کند.