معنی فارسی religation
B1عملیات دوباره بستگی یا اتصال، به ویژه در موارد حقوقی.
The act of binding or fastening again, particularly in legal matters.
- NOUN
example
معنی(example):
دوباره بستن قرارداد چند روز طول کشید.
مثال:
The religation of the contract took a few days.
معنی(example):
پس از دوباره بستن، پروژه در نهایت تأیید شد.
مثال:
After the religation, the project was finally approved.
معنی فارسی کلمه religation
:
عملیات دوباره بستگی یا اتصال، به ویژه در موارد حقوقی.