معنی فارسی relimitation

B1

محدودسازی دوباره، فرآیند تعیین مرزهای جدید به‌طور رسمی.

The process of imposing new limitations or boundaries.

example
معنی(example):

محدود کردن دوباره ناحیه باعث چندین سردرگمی شد.

مثال:

The relimitation of the district caused some confusion.

معنی(example):

آنها محدود کردن دوباره مناطق رای‌گیری را اعلام کردند.

مثال:

They announced the relimitation of the voting districts.

معنی فارسی کلمه relimitation

: معنی relimitation به فارسی

محدودسازی دوباره، فرآیند تعیین مرزهای جدید به‌طور رسمی.