معنی فارسی remanned

B1

ارجاع دوباره یک پرونده به قاضی یا مقام مسئول برای بررسی یا قضاوت مجدد.

To send a case back to a lower court or an authority for further action or consideration.

verb
معنی(verb):

To supply with new personnel.

example
معنی(example):

قاضی پرونده را برای بررسی بیشتر دوباره به داوری ارجاع داد.

مثال:

The judge remanned the case for further consideration.

معنی(example):

پس از بررسی شواهد، کمیته تصمیم گرفت او را به داوری بازگرداند.

مثال:

After reviewing the evidence, the committee decided to remand him.

معنی فارسی کلمه remanned

: معنی remanned به فارسی

ارجاع دوباره یک پرونده به قاضی یا مقام مسئول برای بررسی یا قضاوت مجدد.