معنی فارسی remble
B1لرزیدن یا اهتزاز به طور ملایم، معمولاً بر اثر باد.
To tremble or shake slightly, often due to the wind.
- VERB
example
معنی(example):
شاخههای درخت در باد شروع به لرزیدن کردند.
مثال:
The tree branches began to remble in the wind.
معنی(example):
میتوانستید صدای برگها را بشنوید که هنگام نزدیک شدن طوفان لرزیدند.
مثال:
You could hear the leaves remble as the storm approached.
معنی فارسی کلمه remble
:
لرزیدن یا اهتزاز به طور ملایم، معمولاً بر اثر باد.