معنی فارسی remeasurements
B2اندازهگیریهای مجدد، اقداماتی که در آن چند بار اندازهگیری اتفاق میافتد برای تأیید دقت.
Instances of measuring something again, typically to verify accuracy or consistency.
- NOUN
example
معنی(example):
چندین اندازهگیری مجدد انجام شد تا از قابل اعتماد بودن اطمینان حاصل شود.
مثال:
Multiple remeasurements were taken to ensure reliability.
معنی(example):
تیم اندازهگیریهای مجدد را برای بررسی ثبات در دادههای خود انجام داد.
مثال:
The team performed remeasurements to check for consistency in their data.
معنی فارسی کلمه remeasurements
:
اندازهگیریهای مجدد، اقداماتی که در آن چند بار اندازهگیری اتفاق میافتد برای تأیید دقت.