معنی فارسی remeasuring
B1عمل اندازهگیری مجدد یک چیز برای تضمین دقت.
The process of measuring something again for accuracy.
- verb
verb
معنی(verb):
To measure again.
example
معنی(example):
اندازهگیری مجدد فاصله، نتیجه بهتری به ما میدهد.
مثال:
Remeasuring the distance will give us a better result.
معنی(example):
او قبل از برش، پارچه را دوباره اندازهگیری میکند.
مثال:
She is remeasuring the fabric before cutting it.
معنی فارسی کلمه remeasuring
:
عمل اندازهگیری مجدد یک چیز برای تضمین دقت.
