معنی فارسی rememberable
B1قابل یادآوری، جدا از خاصیت یادی که میتواند چیزی را به یاد ما بیاورد.
Capable of being remembered.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سخنرانی او به قدری الهامبخش بود که واقعاً قابل یادآوری بود.
مثال:
Her speech was so inspiring that it was truly rememberable.
معنی(example):
یک رویداد به یاد ماندنی معمولاً به عنوان یک مناسبت قابل یادآوری یاد میشود.
مثال:
A memorable event is often referred to as a rememberable occasion.
معنی فارسی کلمه rememberable
:
قابل یادآوری، جدا از خاصیت یادی که میتواند چیزی را به یاد ما بیاورد.