معنی فارسی remill

B1

عمل دوباره آسیاب کردن یا فرآوری مواد به منظور دستیابی به کیفیت بهتر.

To grind or process something again to achieve a better quality or texture.

example
معنی(example):

ما باید این تکه چوب قدیمی را دوباره آسیاب کنیم تا صاف شود.

مثال:

We need to remill this old piece of wood to make it smooth.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند دانه‌ها را دوباره آسیاب کنند تا بافتی نرم‌تر بدست آورند.

مثال:

They decided to remill the grain to achieve a finer texture.

معنی فارسی کلمه remill

: معنی remill به فارسی

عمل دوباره آسیاب کردن یا فرآوری مواد به منظور دستیابی به کیفیت بهتر.