معنی فارسی remirror

B1

به معنای انعکاس دوباره یا ترمیم تصویر در یک سطح بازتابنده است.

To reflect again or to restore an image in a reflective surface.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند تا تصویر شکسته را در شیشه قدیمی دوباره منعکس کنند.

مثال:

They decided to remirror the broken reflection in the old glass.

معنی(example):

او مجبور شد تصویر را دوباره منعکس کند تا نمای اصلی را بازگرداند.

مثال:

She had to remirror the image to restore the original view.

معنی فارسی کلمه remirror

: معنی remirror به فارسی

به معنای انعکاس دوباره یا ترمیم تصویر در یک سطح بازتابنده است.