معنی فارسی remontoir

C1

ابزاری برای تنظیم یا تعمیر ساعت‌ها و مکانیزم‌های دقیق.

A device used for winding or regulating a watch.

example
معنی(example):

سازنده ساعت از یک ریمونتویر برای تعمیر مکانیزم پیچیده استفاده کرد.

مثال:

The watchmaker used a remontoir to fix the intricate mechanism.

معنی(example):

یک ریمونتویر برای نگهداری ساعت‌های عتیقه ضروری است.

مثال:

A remontoir is essential for maintaining antique watches.

معنی فارسی کلمه remontoir

: معنی remontoir به فارسی

ابزاری برای تنظیم یا تعمیر ساعت‌ها و مکانیزم‌های دقیق.