معنی فارسی remore
B2پشیمانی، احساس ترس و نشانهای از غم ناشی از تصمیمات نادرست.
A state of remorse or regret for past actions.
- NOUN
example
معنی(example):
در لحظات پشیمانی، او در مورد انتخابهایش تأمل کرد.
مثال:
In moments of remore, she reflected on her choices.
معنی(example):
او در پشیمانیاش بعد از درخواست بخشش آرامش یافت.
مثال:
He found peace in his remore after seeking forgiveness.
معنی فارسی کلمه remore
:
پشیمانی، احساس ترس و نشانهای از غم ناشی از تصمیمات نادرست.